<سرنوشت دوستان و دشمنان میرزا
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
سرنوشت دوستان و دشمنان میرزا
نوشته شده در 11 / 9 / 1392
بازدید : 1437
نویسنده : کامران وزیری

*دکتر حشمت سرشناس ترین عضو جنگل  

 دکتر حشمت، دیگر عضو سرشناس جنبش جنگل، در یک خانواده‌ متوسط گیلانی در لاهیجان‌زاده شد. پدرش، میرزا عباسقلی‌خان، ظاهرا یک کارمند دون‌پایه‌ حکومت بود.

وی به مدرسه‌ی فرانسوی آلیانس رفت و در دارالفنون به تحصیل پزشکی پرداخت. وی به خاطر حساسیت نسبت به مردم، به ویژه تهی‌دستان، محبوبیت داشت.

دکتر حشمت که میهن‌دوستی پرشور با عقاید مترقی بود، به سرعت به کوچک‌خان پیوست و به یکی از دستیاران نزدیک او تبدیل شد. وی «سفیر» اصلی جنگلیان در تهران برای تشویق دولت مستوفی به همکاری با آنان بود. حشمت فرمانده نظامی توانایی در جنگ علیه نیروهای روس و انگلیس بود. پس از شکست جنگلیان از انگلیسیان در 1919 ( 1298 ) و «بخشودگی» حاجی احمد، انگلیسیان دکتر حشمت را با همان وعده به پناهندگی تشویق کردند. به رغم این وعده، وی به خاطر «شورش» محاکمه و در مه 1919 (اردیبهشت 1298) به دار آویخته شد. دکتر حشمت کماکان در به عنوان یک میهن‌دوست و انقلابی مورد احترام است.

 

*حیدرخان عموغلی

 حیدر در یک خانواده‌ی مهاجر ایرانی در قفقاز به دنیا آمد، در گنجه بزرگ شد در مدرسه‌ی صنعتی تفلیس تحصیل کرد و در آنجا از طریق انقلابیون بومی، همچون استالین، نریمانف، اورژونیکیدزه و عزیزبکف با سوسیالیسم آشنا شد.

وی به عنوان یک مهندس جوان به ایران آمد تا در یک شرکت برق در مشهد مشغول کار شود.

حیدرخان طی جنبش مشروطه یک دفتر محلی برای حزب سوسیال دموکرات که توسط ایرانیان مهاجر در قفقاز تشکیل شده بود، تأسیس کرد. وی نقش مهمی در دفاع از مشروطیت پس از کودتای 1287 ( 1908) بر عهده داشت. اقدامات افراطی وی موجب شهرتش تحت عنوان حید بمبی شد که سرانجام نیز به تعیدش انجامید.

 حیدرخان در مرحله‌ دوم جنبش مشروطه حزب سوسیال دموکرات را ترک کرد و به حزب اصلاح‌طلب دموکرات پیوست. در تبعید، به پاریس، استانبول و برلین رفت. در جنگ بزرگ (اول) در ارتش عثمانی ثبت‌نام کرد و در صفوف قدرت‌های محور جنگید و با کمیته‌ی ایرانی طرفدار آلمان در برلین در تماس بود. پس از انقلاب اکتبر در میان ایرانیان، آذری‌ها و آسیای مرکزی‌ها در پتروگراد به کار پرداخت. وی همکاری نزدیکی با کمیساریای شوروی در امور ملیت‌ها داشت. آن نهاد وی را به اسیای مرکزی فرستاد و در آنجا یکی از رهبران حزب عدالت شد. آن نهاد وی را به آسیای مرکزی فرستاد و در آنجا یکی از رهبران حزب عدالت شد. اگرچه حیدرخان در کنفرانس حزب عدالت در آوریل 1920 (فروردین 1299) در تاشکند حضور داشت، به شکل توجیه‌ناپذیری در کنگره‌ی انزلی در خرداد 1299 (ژوئن 1920) غایب بود.

 حیدرخان به جناح «میانه‌رو» حزب کمونیست ایران تعلق داشت. در کنگره‌ سپتامبر 1920 (شهریور 1299) باکو، وی به ریاست کمیته‌ی مرکزی دوم حزب برگزیده شد.

در اسفند 1299 (فوریه 1921) به تبریز رفت اما دستگیر و اخراج شد و سپس به تأسیس دوباره‌ یک دولت ائتلافی جنگلی ـ کمونیستی در گیلان پرداخت و سپس به تأسیس دوباره‌ یک دولت ائتلافی جنگلی ـ‌کمونیستی در گیلان پرداخت که جمهوری شوروی گیلان نامیده شد.

در این دولت وی کمیسر روابط خارجی شد. زمانی که جلسه‌ای برای رفع بدگمانی‌های متقابل بین کوچک‌خان و او ترتیب داده شد، محل جلسه مورد حمله قرار گرفت و حیدرخان توسط افراد کوچک‌خان به قتل رسید.

 

*خالو قربان در خدمت و خیانت به میرزا کوچک‌خان

 خالو قربان کردی از ایل «هر سین» در دره‌ گام آسیاب واقع در منطقه‌ کرمانشاه بود. وی که به عنوان فراش در منزل مخبر‌الدوله و دیگر اشراف تهران خدمت کرده بود، به جمع‌آوری صمع گیاهی در نواحی اطراف قزوین و گیلان روی آورد.

او که مجذوب جنبش جنگل شده بود، در 1297 به حاجی به حاجی احمد کسمایی پیوست. نخستین وظیفه‌اش بسیج کارگران کشاورز کرد در گیلان بود. در 1298 آجودان دکتر حشمت در لاهیجان شد. ترقی او به فعالیت و انرژی‌اش نسبت داده می‌شد. وی تا تیرماه 1299 در کنار کوچک‌خان ماند و در این موقع به جانب احسان و کمونیست‌ها رفت.

 خالو قربان در زمانی که «ج. ش. س. ا.» تحت تسلط حزب کمونیست بود، کمیسر جنگ شد. پس از امضای قرارداد مودت ایران و شوروی در 1921 ( 1300)، به رضاخان پناهنده و ملحق شد، او به عنوان بلد در جنگل‌های گیلان به تعقیب جنگلیان پرداخت. به لطف آشنایی‌اش با منطقه به نیروهای قوی‌تر دولتی کمک کرد تا به شکل بسیار مؤثری نیروهای جنگلیان را نابود کنند. وی خود، کوچک‌خان را  گردن زد و سر وی را نزد رضاخان برد و عنوان سالار مظفر را از او گرفت و به والیگری انزلی منصوب شد. وی در ارتش رضاخان ترقی کرد، اما در مراحل بعدی به دستور رضاخان کشته شد.

*دوستدار (علی‌ابادی)، احسان‌الله خان (احسان) (تولد 1883 /1272 خ)

 این دومین چهره‌ی مهم جنبش جنگل، پس از سقوط تزاریسم و رادیکالی شدن رژیم حاکم بر روسیه، در ساری و در یک خانواده‌ی فرودست بهایی ‌زاده شده بود.

احسان در دارالفنون تحصیل کرد و در آنجا زبان فرانسه آموخت. وی از جمله مجاهدانی بود که در 1288 (1909) تهران را فتح کردند. احسان تا وقوع جنگ (اول) در پایتخت ماند و آنگاه به «دولت ملی» طرفدار آلمان در کرمانشاه پیوست و در 1295 ( 1916) در کنار نیروهای ترک و آلمانی در جبهه‌ی کرمانشاه ـ همدان جنگید.

وی سپس به کمیته‌ مجازات ملحق شد؛ جمع خودخوانده‌ای که کسانی را به قتل می‌رساند که «محکوم» به خیانت به منافع ایران بودند.

وی سپس به گیلان گریخت و در آستانه‌ انقلاب اکتبر روسیه به کوچک‌خان پیوست.احسان رهبر جناح «رادیکال» جنگلیان بود و پس از ورود نیروهای شوروی به انزلی در اردیبهشت 1299 ( مه 1920)، به همکاری نزدیک با حزب کمونیست ایران پرداخت. در اوایل پاییز 1300 ( 1921) به توصیه‌ سفیر شوروی به آذربایجان شوروی گریخت و هرگز بازنگشت.

احسان در باکو با نریمانف دیدار کرد، که از وی مصرانه خواست به انقلاب در گیلان پایان دهد. در 1922 ( 1301) به اتفاق همسرش در پوشش چادر سیاه، با همکارانش در کنگره‌ی پروفینترن ( بین‌الملل سرخ کارگری در مسکو شرکت کرد. وی با یک روزنامه ی آذری ـ ایرانی در باکو به نام زحمت در ارتباط بود. خاطرات وی از جنبش جنگل بعضاً در نشریه‌ی شرق‌شناسی شوروی نووی وستک منتشر شد.

پس از خیزش‌های سال 1305 در آذربایجان، خراسان و گیلان، که به شدت از سوی دولت سرکوب شد، احسان به مقامات شوروی نامه نوشت و پیشنهاد کرد که در جنبش مقاومت علیه رژیم پهلوی خدمت کند. در پرونده‌ها سابقه‌ای از پاسخ شوروی‌های در دست نیست. احسان، همچون همکار دیرین خود محمد‌جعر کنگاوری، باید در تصفیه‌های شوروی در اواخر دهه‌ی 1930 ( دهه‌ی 1310) از بین رفته باشد. معروف بود که به مشورب خواری مفرط روی آورده و عقاید «آنارشیستی» پیدا کرده بود. همسر و دو پسرش پس از برکناری رضاخان به ایران بازگشتند. فرزند سوم وی که در 1924 ( 1303) در باکو به دنیا آمده بود، شهروند شوروی شد و در «جنگ بزرگ میهنی» بینایی خود را از دست داد، به تحصیل موسیقی پرداخت و ترانه‌سرا شد.


دشمن عقل امام علی علیه السلام : اَلْهَوى عَدُوُّ الْعَقْلِ؛ هواى نفس، دشمن خرد است. شرح غرر: ج1، ص68

:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: برچسب‌ها: ایران مقتدر , گیلان , سردار جنگل , میرزا کوچک خان , آزادی خواه بی ادعا ,



مطالب مرتبط با این پست
.
ایران و آمریکا در گذر تاریخ
اولین بیعت کننده با امیرالمؤمنین(ع) چه کسی بود/ پشت پرده به رسمیت شناختن شیعه از سوی الازهر
عکسی کمتر دیده شده از مظفرالدین‌شاه
نحوه کشف رازهای الواح هخامنشی مشخص شد
پیش‌بینی‌های ادیسون درباره سال ۲۰۱۱
قدیمی‌ترین عکس‌ها از کربلا
هدیه امام حسین(ع) به امیرکبیر به روایت آیت‌الله اراکی
عکس / تهران 90 سال پیش
مرور 19 دور مذاکره در 10 سال/عکس
چمدان‌های مرموز سیاستمداران + عکس
خاطره همسرمیرزا کوچک‌خان ازآخرین دیدارشان +عکس
سرنوشت دوستان و دشمنان میرزا
وصیت‌نامه دکتر محمد مصدق + دست خط
تصاویر دیده نشده از شهید مفتح بعد از ترور
ماجرای عجیب هلاکت جمعی از بنی‌امیه
چیزهایی که در مورد کالاشنیکُف نمی‌دانستید/عکس
چه کسی «پرشیا» را «ایران» کرد؟
تصویری تاسف‌بار از مزار پوریای ولی
قول مردانه خلبان‌ها در پایگاه هوایی
ایفای نقش همسر ناخدای کشتی جوشن/ ایام جنگ آرزو داشتم به جبهه بروم
انقراض ساسانیان و استقبال ایرانیان از اسلام و برابری
آغاز خلافت مؤسس و خون‌ریز‌ترین خلیفه عباسی
فرمانده وطن دوست نیروی دریائی ارتش در زمان رضا قلدر
لهستانی‌ها مهمان‌نوازی ایرانی را فراموش کرده اند !
همه هواپیماهایی که در جهان ناپدید شدند.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: